جدول جو
جدول جو

معنی نام گرفته - جستجوی لغت در جدول جو

نام گرفته
مشهور. نامی. معروف. نامور. سرشناس: گفتند مردی نام گرفته است. (تاریخ بیهقی ص 412)
لغت نامه دهخدا
نام گرفته
مشهور، معروف: (گفتند مردی نام گرفته است)
تصویری از نام گرفته
تصویر نام گرفته
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کام گرفتن
تصویر کام گرفتن
کنایه از به وصال کسی رسیدن و با او هم آغوشی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(گِ رِ تَ / تِ)
ساکن:
بازآمده ای تا بنمائی و بشوری
در شور میار این دل آرام گرفته.
امیرخسرو
لغت نامه دهخدا
(پِ پِ کَ دَ)
حبل. (دهار). اما کلمه ’حبل’ که در دهار بمعنی دام گرفتن است در منتهی الارب معنی گرفتن شکار بدام دارد و درین صورت محتمل بلکه آشکار است که معنی حبل ’بدام گرفتن’ است نه ’دام گرفتن’ و تواند بود که این سهو از کاتب نسخه باشد
لغت نامه دهخدا
(دَ تَ)
شهرت یافتن. مشهور و معروف شدن. شهره گشتن. نامی شدن: خدمت های پسندیده نمایند تا بدان زیاد نام گیرند. (تاریخ بیهقی). امیر محمود... گفته بود که... مرد به هنر نام گیرد. (تاریخ بیهقی). کس به غلط نام نگیرد. (تاریخ بیهقی).
زین حصار تو بنده نام گرفت
آفرینها بر این حصار تو باد.
مسعودسعد.
خردمند چون بکوشد اگر پیروز آید نام گیرد. (کلیله و دمنه).
کار چون راست بود مرد کجا گیرد نام
از چنین حادثه ها مردان گردند سمر.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(بِ خُ سِ پُ دَ)
نوعی از سیاست است. (آنندراج) ، خام گرفتن کار. کنایه از ناتمام و ناساخته گرفتن کار است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نام گرفتن
تصویر نام گرفتن
شهرت یافتن، مشهور و معروف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد گرفته
تصویر باد گرفته
متکبر و مغرور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
سامان گرفتن نظام یافتن مرتب شدن: ... جهان فضل نظامی و عالم هنر قوامی گرفت، منظم شدن صف سربازان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد گرفته
تصویر باد گرفته
((گِ رِ تِ))
متکبر، مغرور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کام گرفتن
تصویر کام گرفتن
((گِ رِ تَ))
کامیاب شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
محميّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
Sheltered
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
abrité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
保護された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پناه گرفته، پناه گرفته است
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
پناہ‌گرفته
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
আশ্রয়প্রাপ্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
보호된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
terlindung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
מָגִן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
संरक्षित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
ป้องกัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
beschermd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
protetto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
protegido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
受保护的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
chroniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
захищений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
geschützt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
защищенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پناه گرفته
تصویر پناه گرفته
resguardado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی